سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پابرهنه ، زیر بارون !

دو روز دیگر عید می‌رسد

همیشه دلم شور می‌زند؛

همیشه همین اضطراب من

ترقه‌ی ناگاه می‌شود

که می‌ترکد روی خواب من

 

چه می‌شود آیا، چه می‌شود؟

به هر کس و هر جا که می‌رسم

همیشه همین پرسش من است

نمی‌رسد امّا جواب من

 

مضرّتِ ذرات را بگو

که قدرت تخریب تا کجاست

تصور این آخرالزمان

گذشته ز حدِ نصاب من

 

نشانه‌ی ویرانی دو شهر

به روی دلم مانده چون دو زخم

گواهْ به جنگ و جنون بس است

همین دل و این التهاب من

 

گشودن دالان به زیر خاک

کُنام و نهان‌گاهِ اژدهاست

ز خوفه‌ی او تیره می‌شود

زمین پر از آفتاب من

 

خدا اگر از هسته‌ی نبات

خراب جهان را درست کرد

بشر کند از هسته‌ی جماد

درستِ جهان را خرابِ من

 

دو روز دیگر عید می‌رسد

بگو که دلم شکوه کم کند

مگر بخندم به هر چه هست

مگر بکاهد عذاب من

 

مگر برسانم به اهل دل

سُرود و درود و خجسته باد!

مگر که بنوشند تشنگان

ز شعر روان‌تر ز آب من

 

همیشه دلم شور می‌زند

اگر چه بگوید رفیق شوخ

که نغمه‌ی ماهور بایدش

ز چنگ من و از رباب من ...


نوشته شده در پنج شنبه 87/12/22ساعت 4:2 عصر توسط حلما نظرات ( ) |


Design By : Pichak


Upload Music