پابرهنه ، زیر بارون !
گفت : حتما می آیم .
منتظر باش .
منتظر پای دیوار
جیب هایم پر از آه و ای کاش
باز هم بی خداحافظی رفت
مثل هر بار
کوچه و خلوت و باد
کاسه ی اشکم از دستم افتاد
یک دل پر
زیر بارانِ شرشر
یک نفر رد شد و گفت :
بادها بی خداحافظی می روند
ابرها هم همین طور !
عرفان نظر آهاری
این بود حال و هوای این روز هایی که آپ نکرده بودم ؛ دقیقا همین ! خیلی شعر های مناسبی برای اون حال و هوا پیدا میشه ولی این یکی خیلی خیلی مناسبه !
نوشته شده در سه شنبه 88/7/7ساعت
4:18 عصر توسط حلما نظرات ( ) |
Design By : Pichak |
Upload Music